HORIZON

ساخت وبلاگ
Based on the Drama: The Stronger (Strindberg, August. “The Stronger”. Translated by Edith and Waer Oland. Literature and the Writing Process, Elizabeth McMahan, et al., 2016.)While reading The Stronger, several questions baffled me completely that might have done the same to you. I was curious to know who the stronger person is and more importantly, what had caused this strength. In my opinion, fear is the root cause of the whole hardship. Strindberg has done such an outstanding job that although you read a one-act play, you feel like you have travelled far and leaed much (Al-Doory 1). Mrs. X approaches Miss Y while she is sitting in the coer of a ladies’ café, drinking coffee on her own on Christmas Eve. From the beginning, she starts humiliating her, “Good afteoon, Amelie. You’re sitting here alone on Christmas Eve like a poor bachelor” (Strindberg 1)! She even insults her by saying that she is as a stork by a rat hole. She knows that Miss Y had an affair with Mrs. X’s husband, so it seems she had been looking for a chance to take revenge.For some reasons, Mrs. X is obviously afraid of Miss Y that I am going to clarify three of them. First of all, she states herself, “I was afraid of you, so afraid that I didn’t dare let you out of my sight”. She could not stay away from her because she had always been conceed about losing her husband to another woman, so she chose to be her friend to keep an eye on her. As in The Godfather movie that Al Pacino says “Keep your f HORIZON...ادامه مطلب
ما را در سایت HORIZON دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ellsc-horizon بازدید : 134 تاريخ : جمعه 25 آذر 1401 ساعت: 22:09

لینک مقاله اصلیاحساس شادی با احساس معنادار بودن یکی نیست.چگونه به دنبال یافتن یک زندگی معنادار و نه فقط شاد باشیم؟والدین اغلب می‌گویند: «من فقط می‌خواهم فرزندانم شاد باشند.» شنیدن این جمله که: «من فقط می‌خواهم زندگی فرزندانم معنا داشته باشد» گاهی غیرمعمول است، اما به نظر می‌رسد این چیزی است که بیشترمان برای خود می‌خواهیم. ما از بی‌معنی‌بودن می‌ترسیم. بابت «نیهیلیسم [1]» در زندگی‌مان یا آن جنبه از فرهنگ خود نگران می‌شویم. وقتی حس معنا را از دست می‌دهیم، افسرده می‌شویم. به‌راستی این چیزی که به آن معنا می‌گوییم چیست و چرا ممکن است اینقدر به آن نیاز داشته باشیم؟بیایید با سوال آخر شروع کنیم. مطمئناً شادی و معناداری اغلب با هم اشتراک دارند. شاید درجاتی از معنا پیش نیاز خوشحالی باشد، با این ‌حال شرطی لازم اما ناکافی است. اگر چنین بود، مردم ممکن بود به دلایل صرفاً ابزاری، به عنوان گامی در راه شادی، معنا را دنبال کنند. اما در این صورت، آیا دلیلی وجود دارد که معنا را برای ماهیت خودش بخواهیم؟ و اگر وجود ندارد، چرا مردم نوعی از زندگی‌‌ را انتخاب می‌کنند که بیشتر معنادار باشد تا شاد، همانطور که گاهی‌اوقات این کار را انجام می‌دهند؟تفاوت بین معنادار بودن و شادی تمرکز تحقیقاتی بود که من با همکاران روان‌شناس اجتماعی‌ام کاتلین وهس، جنیفر آکر و امیلی گاربینسکی روی آن کار کردم و در ماه اوت در مجله “روان‌شناسی مثبت” منتشر شد. ما از نزدیک به ۴۰۰ شهروند ایالات متحده، در محدوده سنی ۱۸ تا ۷۸ سال، نظرسنجی کردیم. این نظرسنجی سوالاتی را در مورد میزان شادی مردم و میزان معناداربودن زندگی آنها مطرح می‌کرد. ما تعریفی از خوشحالی یا معنا ارائه نکردیم، بنابراین افراد مورد بررسی‌مان با درک خودشان از آن کلمات پا HORIZON...ادامه مطلب
ما را در سایت HORIZON دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ellsc-horizon بازدید : 92 تاريخ : جمعه 25 آذر 1401 ساعت: 22:09

The poetry translation competition resaults are out:"Poetry does violence to the everyday language of opinion ... the language that for the most part enables us not to think or see."We appreciate all those who shared the enthusiam and inspiration for the joy and practice of poetry.To choose from among them does not undermine the other efforts. Hence, this is a thank-you to all and wish you the best with your next endevors. Aminreza Jafari & Ayda Ahmadi => "Hope"Samin Taghizad Naser => "Rumi's Poem"Javad Rahbar => "No Rack can torture me""Hope" - Emily Dickinson"امید" همان پرنده ایست؛که در روح، آشیان می گزیند،بی کالم ترانه سر می دهد،و هیچگاه از پای نمی ایستد.و دل انگیز ترین آوازش، در تندبادها به گوش می رسد؛و کولاک ها می بایست آنچنان طاقت فرسا باشند،تا این پرنده کوچک، که گرمابخشِ بسیاری بوده،از پای درآورند.نوایش را شنیده ام، در سردترین سرزمین هاو بر فراز دریاهایی بس دوردست؛با این وجود، هرگز در اوج دشواری،قدرِ خرده نانی، از من طلب نکرده است.مترجم: آیدا احمدی"Hope" - Emily Dickinsonبال های امیدامید چونان پرنده ایبر شاخهٔ روح نشستهبا نوایی شیرین و بی کالممی خواند چونان فاختهنوای دلنشینش شنیده می شوددر باد و باران، بی وقفهآوازش گرمای وجود ماستهمچو هیزمی برافروختهمباد که این باد و باران طوفان شودغمین شود این پرنده ی پاک باختهشنیدم الحان خوشش رادر سرزمین های یخ بستهدر سخت ترین شرایط خواهشی نداشتحتی تکه نانی سوختهمترجم: امین رضا جعفری«غزل شمارهٔ ۶۳۶» - مولاناPerish! Perish! Perish in this LoveFor when you perish in Love, you will RevivePerish! Perish! and do not dread t HORIZON...ادامه مطلب
ما را در سایت HORIZON دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ellsc-horizon بازدید : 103 تاريخ : جمعه 25 آذر 1401 ساعت: 22:09